خلاصه داستان: در سال 1904، یک زن روسی به نام «سابینا اسپیلرین» به منظور پیدا کردن راهی برای درمان بیماری تشنج، وارد کلینیک دکتر «کارل جانگ» میشود. «جانگ» نیز برای امتحان کردن تئوریهای «سیگموند فروید» روی «سابینا» بسیار مشتاق است و خیلی اتفاقی موفق به درمان وی میشود.
خلاصه داستان: داستان فیلم در سال 1946 و بعد از جنگ جهانی دوم در آلمان اتفاق می افتد، و در مورد زنی به نام ریچل مورگان می باشد که همسر یک سرهنگ بریتانیایی به نام لوئیس است. او در زمستانی جگر سوز به ویرانه های هامبورگ می رسد تا به شوهرش لوئیس بپیوندد. لوئیس مامور شده که این شهر ویران شده یعنی هامبورگ را بازسازی کند. هنگامی که آن ها وارد خانه جدیدشان می شوند، ریچل از تصمیم غیر منتظره شوهرش بهت زده می شود: آن ها قرار است خانه بزرگشان را با مالک قبلی این خانه شریک شوند. مالک قبلی این خانه یک مرد بیوه آلمانی است که در کنار دختر دردسر سازش زندگی می کند. در ادامه، اتمسفر این خانه که سرشار از دشمنی و غم و غصه است، جای خود را به شور و شوق و خیانت می دهد…
خلاصه داستان: فیلم داستان نویسنده ای به نام کولت است. در سال 1893 کولت با مردی به نام ویلی که 14 سال از او بزرگتر و ناشر معروفی در پاریس است، آشنا میشود و با او ازدواج میکند اما ویلی تمام نوشتههای کولت را با نام خود به چاپ میرساند...
خلاصه داستان: جس ( پارمیندیر ناگرا ) دختری هیجده ساله از یک خانواده هندی ساکن شهر لندن است. جس با تمام دختران همسن و سال خود متفاوت است و نگاه متفاوتی به پسران دارد. برای او پسران به سادگی همبازی فوتبال در پارک نزدیک خانه هستند. در واقع برای جس تنها دو چیز بسیار مهم در زندگی وجود دارد، فوتبال و دیوید بکهام. خانواده متعصب او بویژه مادرش از این تفاوت فاحش او با سایرین در رنج هستند. روزی در پارک هنگام بازی فوتبال جس با جولیس ( کیرا نایتلی ) ملاقات میکند و ...
خلاصه داستان: گرتا (کیرا نایتلی) و نامزدش دیو (آدام لوین) از کالج با هم دوست بوده اند و با هم ترانه می سروده اند تا اینکه به نیویورک می آیند و دیو قراردادی با یک کمپانی بزرگ و مهم موسیقی می بندد. ولی جذابیت های شهرت باعث می شود که دیو خودش را گم کند و گرتا که سخت دلباخته ولی گیج و پریشان است، به حال خودش رها می شود. وقتی گرتا با دَن (مارک روفالو) آشنا می شود دنیای او زیر و رو می شود…
خلاصه داستان: ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد…
خلاصه داستان: “جک رایان” به عنوان مامور تجسس تازه کار «سی.آی.ای» نقشهای را که روسیها به او داده اند را اجرا میکند که با یک حملهی تروریستی اقتصاد آمریکا را درهم بکوبد.